پارک
علی من عاشق سرسـر ه اسـت هر روز قبل از اینکه باباش از سر کار برگـرده حاضر وآماده کفشاشـم پوشیده که بریم پارک .حتـی به باباش اجازه نمیده یه لیـوان آب بخوره حسابـی تو پارک خوش میگذرونـی. تورو با بچه گی های خودم مقایسه میکنم زمان ما بابا اصلا حوصله ی این جور کارارو نداشت پس قدر بابا امیدو بدون ودعا کن سایش همیشه رو سر من وتو باشه انشا الله. ...
نویسنده :
مامانی
8:45